Panart Interview

متن کامل مصاحبه در مجله دیجیتال هنرهای تجسمی  پان آرت

نسخه بیستم / مردادماه نود و سه

 چطور با هنرهای تجسمی آشنا شدید؟ و فعالیت در این رشته از کی آغاز شد؟!
آشنایی با این رشته و فعالیت در رشته های تجسمی از نوجوانی آغاز شد که داستان جالبی هم داره. اون زمان نشریه ای دانش آموزشی منتشر می کردم که تاثیرات نگارش مطالب، ترکیب بندی لی اوت و تصویرسازی های مندرج در اون نشریه باعث شد بیشتر به هنر نزدیک باشم. اما چون رشته ی تخصصی ام تجربی بود ارتباط تنگاتنگی با هنرهای تجسمی نداشتم. همزمان در ارکستر سازمان گفتگوی تمدن ها به عنوان خواننده کُرال مشغول به فعالیت بودم که تحت تاثیر فعالیتهای گروهی و کلاسهای نقاشی، دو تابلو در سبک سورئال کار کردم و در نمایشگاه گروهی سازمان شرکت کردم. این رویداد، اولین فعالیت رسمی من در رشته ی نقاشی -هنرهای تجسمی- بود. بعد از اون بود که بواسطه آشنایی با سبکهای متعدد هنری همچنین تحصیلات آکادمیک در رشته ی گرافیک و فارغ التحصیل شدن در اون رشته، جایگاه ویژه ی آن دو تابلو را فهمیدم.

با توجه به سابقه مدیریت شما در زمینه های مختلف هنری، تعریفتون از مدیر هنری چی هست ؟
البته ترجیح میدم از واژه کارگردان هنری استفاده کنم. کارگردان هنری اصولاً یک ناظر و تصمیم گیرنده ی اصلی در رویاروی با یک رویداد و فعالیت حرفه ای هست. این فرد با توجه به پیشینه تجربی و آکادمیک؛ روند فعالیت یک پروژه که زیر مجموعه ی اون تعیین استراتژی، نظارت بر انتخاب اعضای اجرایی یک تیم و محتواهای بصری هست رو مدیریت میکنه.
فعالیت یک کارگردان هنری صرفاً به نشستن و دستور دادن محدود نمیشه. فردی که برکرسی این پست قرار میگیره با توجه به تجربه های متعدد کاری و همانطور که عرض شد؛ دانسته های هنری، یک پروژه رو از ابتدا تا انتها بسترسازی میکنه. حال دو نکته در اینباره مورد توجه است. اول اینکه به نظر من مدیر هنری صرفاً فعال در پروژه های هنری مثل برگزاری یک نمایشگاه و یا فیلم نیست. دوم اینکه این پست و وظیفه آنقدر ها هم سهل التوسعه و سهل الوصول نیست که هر فردی بواسطه فارغ التحصیل شدن از رشته ی هنر، خودش رو مدیر هنری – کارگردان هنری بنامد.

پس چرا امروزه میان هنرمندان این سمت به اشتباه خیلی باب شده؟
این سوال شما جوابی داره که باید از واژه ی (متاسفم) استفاده کنم. اما بگذارید کمی رُک باشیم. چرا همه دوست دارند مدیر باشند؟! چرا همه دوست دارند شرکت داشته باشند و دستور بدهند؟!
این موارد بر می گرده به فرهنگ ما!
متاسفانه  اغلب افراد جامعه لذت و نتیجه ی شگفت انگیز فعالیت گروهی رو درست درک نکردن. همه دوست داریم مدیر باشیم. دستور بدهیم. خُب طبیعی هست که هیچ وقت فعالیتهای ما یک نقطه ی عطف نداشته باشه. تنها صرف به اینکه در رشته ی هنر تحصیل کرده باشیم یا فعالیت هنری داشته باشیم نمیشه که خودمون رو مدیر هنری بنامیم! مدیر هنری باید علاوه بر سواد بصری؛ قدرت نظارت، تصمیم گیری- اجرایی و مواردی از این دست رو هم داشته باشه. عمق فاجعه همینجاست که متاسفانه افرادی به صرف هنرمند بودن، خودشون رو مدیر هنری یک پروژه میدونن و متاسفانه با تصمیمات غلط، آماتور مآب و بدون ساختار  هویت یک پروژه رو زیر سوال می برند.

 

یکی از نمایشگاه های شما با عنوان اسماءالحسنی برگزار شد. در این زمینه نمایشگاهی هم در تهران برگزار شد و حرف های بسیاری درباره داوری وجود داشت. نظر شما درباره این اتفاقات چی هست؟
اصولاً مغز کلام من تلخ هست. شما هم با سوالات جنجالیتان این طعم را جدی تر می کنید. البته مزاح می کنم. اما بهتر هست جواب این سوال رو در یکی دو جمله کوتاه عنوان کنم که… متاسفانه سواد و فهم بصری اساتید ما بواسطه ی پایین اومدن کیفیت آثار تعدادی(!) از هنرمندان معاصر ( تازه کار و فعال) همچنین آموزش غلط و بیمار این روزهای مراکز آموزشی و دانشگاه های قارچ مانند، دستخوش تغییر شده!
من فکر نمی کنم سخت باشه حداقل با دایره ی محدود آثار کالیگرافی – تایپوگرافی اسماء الحسنی اساتید گرانقدر کمی تحقیق و تفحص کنن. شاید داوری مسابقات و بینالهای پوستر با توجه به تولید لحظه به لحظه آثار در سرتاسر جهان کمی سخت باشه اما داوری جشنواره اسماء الحسنی با توجه به محدود بودن تولید آثار آنقدرها هم سخت نبود که آثاری بسیار سطح پایین، کپی و تاسف بار، درجه های اعتباری اول تا سوم را کسب کنند.

 

مصاحبه اختصاصی با علی دل زنده روی، مجله پان آرت، طراح گرافیک

 

 

از جشنواره های گروه افدستا که با عناوین مختلف و در سطحی بین المللی انجام میشه صحبت کنین…
در حدود پنج یا شش سال پیش بود که طعم تلخ بی توجهی به هنرمندان قابل اما ناشناخته در سطح کشور باعث شد تا فراخوان برگزاری یک نمایشگاه گروهی و کشوری رو منتشر کنم.
در راستای انتشار فراخوان، دریافت آثار که از قضا تعداد بسیار زیادی هم بودن و نه تنها  از داخل کشور بلکه از خارج از کشور هم مخاطب داشت؛ همینطور بواسطه همکاری با دوستان خوش فکر و ایده آلی که در عرصه ی انفورماتیک داشتم جشنواره مجازی بین المللی اَفدستا متولد شد.

 

مصاحبه اختصاصی با علی دل زنده روی، مجله پان آرت، طراح گرافیک

این جشنواره با سختی های متعدد و بدون کمک گرفتن از بخشهای دولتی سالهاست که در سطح بین المللی نه تنها حضور پر رنگی در برگزاری فستیوال های هنری در رشته های مختلف داشته، بلکه افتخار اولین جشنواره تمام آنلاین دنیا و مجهز به سیستم حرفه ای داوری آثار بصورت اینترنتی رو هم در کارنامه خودش داره. ما با افتخار اولین جشنواره بین المللی در دنیا هستیم که علارقم بی توجهی مسئولین کشور اقدام به برگزاری مسابقات هنری کرده و از هنرمندان همچنین اساتید صاحب نامی در عرصه داوری استفاده میکنیم. تا کنون پنج میلیون بازدید از وب سایت جشنواره همچنین بیش از چهارصد هزار مخاطب در پرونده های اطلاعاتی ما ثبت شده.

 

مصاحبه اختصاصی با علی دل زنده روی، مجله پان آرت، طراح گرافیک

 

به عنوان فردی خلاق و فعال در زمینه هنر گرافیک و تصویرسازی، چرا برخی هنرمندان ما به سمت کارهای کپی و بدون خلاقیت کشیده شدن؟
این داستان کپی هم روایت تلخی داره. قطعاً هر یک از فعالان رشته های هنری یکی دو بار طعم این حادثه رو چشیدن. چرا حادثه؟! اصولاً فعل کپی برداری در وهله اول خود فرد رو مورد هجمه قرار میده سپس مخاطبین رو؛ بنابراین تلخ هست. شاید من هم که اون اوائل از رشته ای غیر مرتبط وارد هنر شده بودم؛ این وسوسه ها رو چشیده باشم. اما اینکه امروز یک استاد به ظاهر وظیفه شناس در رشته گرافیک، سر کلاس به دانشجویانش توصیه میکنه ” بروید کپی کنید تا موفق شوید”؛ یک داستان مضحک، تلخ و نگران کننده هست.
متاسفانه بارها از دانشجویان شنیده ام که اساتید اونها رو به کپی برداری از آثار متعدد هنری در راستای قوی شدن دست و قلمشون توصیه کردن. پس ایده پردازی چی میشه؟! ایده پردازی فقط باید ذاتی باشه؟! یعنی با تمرین و کوشش نمیشه بر روی یک پروژه تامل کرده و ایده هایی ناب بروز داد؟!
قرار نیست همه از روز اول عابدینی باشن. گاهی با تمرین و تامل در تولید یک اثر هنری میشه یک سبک و روند نو ایجاد کرد. بدون کوشش همچنین جسارت و رعایت اصول نمیشه به جایگاه ویژه ای رسید.

مصاحبه اختصاصی با علی دل زنده روی، مجله پان آرت، طراح گرافیک

 

لینک دانلود مجله پان آرت . شماره بیستم

 

Leave a Reply

eighteen − ten =